شب یلدا پارسال بابام رفته بود روستا من نشسته بودم پای تلویزیون هیچی نداشت فقط شبکه سه آقا رئیسی با سربازا نشسته بودن شعر طنز میخوندن میخندیدن
یلدا
شو یلدا یک و یکتان مبارک بو عزیزیل گیان
 
بلاخره شب خویشتن داری اینجانب تا ساعاتی دیگر به اتمام میرسد و او ژله هایی که دو شب پیش بر اثر حوادثی از جمله بی حوصلگی یخ زد و سپس باز شد و الان در حالت عادی خود به سر میبرد، خورده خواهد شد.
فردا بچه ها مدرسه یلدا دارن باز قراره مثه همیشه آلودگی فضایی راه بندازن
به درس ششم رسیدم بلاخره(یک و دو رو خوندم سه و چهارم انقدر خوندم موقعی که خواستم امتحان بدم نگاه میکنم حالت تهوع میگیرم)دیگه اینارو نخوندم پنجو خوندم تا درس پنج کثافت تر از قرارداد ۱۹۰۷ نبود💔
ینی یه جوری ایرانو نسخه پیچ کردن که سیستم مغزم اتصالی کرد انگار روزنامه اس روسیه تیکه خودشو کند انگلیس قسمت خودشو بعد یه قسمتی ام بی طرف موند دولتم مجبور کردن خودشو با سیاستای قرارداد تطبیق بده اولشم که تبریز و مشهدو ترکوندن
از همون اولم کسی چشم دیدن ایرانو نداشت😂
ها راستی یه مهاجرت کبری کردم دیگه بساط تحصیلیمو کلا آوردم این اتاق چون اتاق خودم قراره به توپ بسته بشه و اونجا دیگه جای من نیست

ژان ژاک ژان
حالا اون دفعه ازتون گذشتم ولی جدی جدی چی ازم یادگرفتین؟
حداقل یه کلمه بگین مثه یه بنده خدایی یه یره از من یاد گرفته
تعریف نکنین من الان حوصله هندونه بغل گرفتن ندارن جدی جدی هیچ تاثیری نداشتم😂💔🗿
زحماتمو اگر پای گاندو میریختم روی دمش تک چرخ میزد اونوقت سه سال ازم هیچی یاد نگرفتین؟
آه من بگیرتتون
عکاس عروسی
عکاسی عروسی و عقد خود را به ما بسپارید
نرگس گرافی🗿🌱

اگر من دفعه دیگه خواستم چیزای جدید درست کنم حق دارید با یادآوری این تجربه ننگین بنده را مورد فحش های مبتدی قرار بدید
اعصابمم با آشپزیم سوخت البته چیزی نسوخت ولی شیر تخم مرغ شد کاچی🤣🤣🤣
و سیب زمینی هارو مامانمو وقتی قشنگ تخریب کرد منو صدا زد خیلی تمیز کار منو خراب کرد دیگه فایده نداره🤣
ژله هامم یخ زده بود آوردم پایین گرم شد الان خوبه حالش سلام نمیرسونه
محله ترسناک
یه پسره هست حالا نمیدونم این بشر بیکاره یا تایم تموم شدن کلاسو فهمیده دقیقا وقتی رد میشیم از جلوی مغازش این یه حالت آماده باش از پشت میزش نگا میکنه!
اون روز داشتم با الناز سناریو ربوده شدن توسط آرشام و آرتام میدادم بعد خیلی قشنگ توجیه کرد کسی منو تورو نمیدزده🤣
ولی خیلی یه طوری نگا میکنه خا یکبار دوبار نه هر روز هر روز چشات از مغازت زده بیرون!
الان شاید شما بگین خب ازون ور برین باید بگم هیچ فرقی نداره قدم به قدم یکی ازین ایست بازرسی ها هست
اون دفعه گفتم خودمو بدبخت کردم؟
بدبخت تر شدمممم!
الان شدیدا نیازمندم یکی بیاد کمک کنه🤣
خودم از بس به چشمم خورده خیلی متوجه نمیشم کجاهاش مشکل داره
دیگه خیلی سخت میگیرننن💔
تولدم را به خاطر داشته باشید
یعنی بچه ها واقعاااااا برین خداروشکر من انقدر خوبم لنگه من پیدا نمیشه واقعا تو این مدت سر سوزن اذیتتون کردم؟
نکردم دیگه!
بزارین چهارتا ادمین و بلاگر و ...تو چشتون کنم تا قدر منو بدونین راستی امشب تا ژله درست کردم طعمش یادم نیس توت فرنگیه یا آلبالو یا نمیدونم ولی قرمزه بعد توش تکه پرتقال داره بعد روشم قراره اسمارتیز بارون شه
کوفت نخندین خیلی خوب درست کردم چیز دیگه دم دستم نبود وگرنه اونم می ریختم😂❌🙃
من میخاستم انار باشه حالا انار تکراری شده ای دفعه جدید زدم
میخواستم براتون عکس بزارم از امشب ترسیدم مثه دفعه پیش یه مشت رژیمی و هانگری آنلاین شید منو به عذاب الهی بندازین باورکنین هنوز از اون برنج و مرغه من دارم میکشم
یک حمد قرائت بفرمایید شادی روحم
سر نماز عصر انقدر خندیدم و حرف زدم بابام وسط هی چشاشو میبنده یه لبخند بزرگگگییی میزنه باز مجدد🤣
نماز یک ملت به گردنمه بس وسط نماز خوندناشون مسخره بازی درآوردم
ولی هنگام ورود به دکان پدر یذره رویت شدم نشد قشنگ بترسه یکم فقط ترسید باید قشنگ ا جا می پرید باشه دفعه بعد
راستی من این شکلاتا اومدم با نشاسته ذرت درست کنم نمیدونم گوله گوله شد تا فردا سنگ میشه نمیشه خوردش پارچ آبو هرچی می ریختم جذب میشد
اصن کی منو باز آشپزخونه راه داد؟
تولدم یادتون نرهههههههههه
دینگ دینگ دینگ اینجا شبکه نهاله شهر رویا و نهاله
اگیگیگی
تو برنامم هست فردا شیر تخم مرغ درست کنم خیلیییی چیز باحالیه اولین بازه همه چیه چیزی که هوس کردمو داریم🤣
اگر ساعت یازده بیدار نشدم و تونستم درست کنم و زنده موندم میام با خبر سلامتیم بهتون نتیجه رو اعلام میکنم شماهام بخورید همه باهم بریم اون دنیا
منطقه بی امکاناتی نیستم ولی زدم منطقمو سهمیه مناطق دارم🤣🤣🤣
ثبت نام کردم
🤣🤣🤣🤣🤣
خداااااااا
معدل کل یازدهم برای سراسری ۱۸.۴۵
معدل کل یازدهم بزای فرهنگیان ۱۵.۴۹
ینی یک نفرم با دوتا معدل تو یک پایه خداوندا خدایا الهی این اطلاعات چپر چلاق من هیچ جا لازم نشه🤣
حالا برم ویرایش کنم؟آخه معدل یازدهم فک نکنم بخوان نگا کنن گیر بدن
هرکس رو دیدید که داره وجعلنا من بین ایدیهم سدا و من خلفهم سدا فاغشیناهم فهم لا ییصرون فوت میکنه اون منممم😁
کمرم شکست تو کافی نت خدا بگم چیکارت نکنه چه حرکاتی بود آخه
یکی بیاد جلوی این سیلو بگیره دو قطره اشک خواستم بریزم انگار سد کارون شکسته
اصن مهم نیست چرا الکی خودمو زجر بدم شد که چه بهتر نشد فدای سرمممممم وقتی مهم نیستم براشون چه اهمیتی داره که چندسال بعد من چی میشم
💔
اصلا نمیفهمم زندگیم داره به کجا میره فقط میدونم داره میره یه چیز تکراری ای همینطوری جریان داره از اول بدنیا اومدنم با گریه زندگیم شروع شد با گریه هم ادامه داره(الان خوبما😂)
اول دبستان سر یه مسئله ای من رفتم یه مدرسه دیگه بعد با هزار التماس برگشتم مدرسه قبلی
کلاس دوم یه معلم داشتیم از اخلاق خوبش بگم ممکنه نفرینش کنم حالم از دوم بهم میخوره
سوم با یکی همکلاس بودم که من دهن باز می کردم دعوا درست میشد!
چهارم افتضاااااح ترین پایه چون کلاس مامانم بودم دیگه مامانا میومدن که چرا دخترت فلانه دختر ما اینجوری
پنجم قشنگ از قله اعتماد به نفس سقوط کردم اولش رفتم یه مدرسه دیگه که معلمه با من مشکل داشت از همون سال به خاطر نوشتن زیاد کنار یکی از انگشتام حالت گرفته خیلی محسوس نیست ولی خب..
آبان رفتم مدرسه قبلیم که معلم به خاطر اینکه غرور منو بشکنه انداختم میز یکی مونده به آخر کلاس بعد تازه قرار بوده کارنامه منو قابل قبول بده من که بیشتر درس بخونم برم تیزهوشان!
ششم مجدد سر دختر معلم بودنم مشکل داشتم و با همونی که کلاس سوم بودم مجدد دعوا شد
هفتم رفتم شاهد قشنگ سرخورده ها رو داشتم اکثر اونا از شاهد کوثر بودن و یه چیزایی رو میدونستن و اینکه من سر زبان انگلیسی خیلی دلم شکست اون موقع یه کلمه هم شاید به زور یاد داشتم ولی الان که زبانم خوبه به بچه های ضعیف تر از خودم کمک میکنم چون قشنگ درک میکنم چه حس بدی داره
منو دبیر زبان سال هفتم گفت فلانی رفت تو لیست سیاه چرا؟ چونامتحان اسپیکینگ بود یا لیسنینگ من نبودم بعدشم گفت جز بچه های شهدا باقی باید از مدرسه برن!
هفتمم هشتمم نهمم که مجازی حضوری بود تموم شد تا رسید به این سه سال
از دهم من کارخونه تولید اشک و غم زدم هرسال به میزان ...لیتر اشک از دیدهگان من جاری میشه💔
این سه سال به اندازه تموم اون نه سال زجر کشیدم شاید اون موقع برام خیلی چیزا مهم نبود اصن نمیفهمیدم ولی خب الان میفهمم روحی جسمی روانی اجتماعی فردی معنوی همهجانبه افت کردم
تا جایی که تونست پرید وسط زندگی من!
شایدم ستایش راست میگفت که عقده ایم عقده زندگی کردن به دلم مونده عقده اینکه شادیم با غم تموم نشه
خدایا شکرت ولی چرا همون ۳ دی نمردم؟منکه تا دم مرگ رفتم دیگه یه دلیلی واسه مردنم بود چرا به دنیا اومدم؟!
کنکور
شاید امسال کنکور ندم!
ینی من نمیخوام ندم ثبت نامم نمیکنن که کنکور بدم میگن وایستا سال دیگه اینکه عقب میمونم هست شایدم سال بعد موفق بشم ولی میدونم من آدمی نیستم بخوامپشت بمونم بخونم
هشتصددددددتومننننننن
خط

آقا دیگههههه😂💔
خطم خوبه ها ولی خب وقتی در بی حوصله ترین حالت ممکن می نویسم میگن چه خطی فک میکنم دارن مسخرم میکنن😂
هعی
خاب دیگه خودمو خوشبخت کردم حالا اگه یه وقتی کوبیدنم باید جنبه گریه نکردن داشته باشم تازه باید جنبه انتقاد پذیری بشدت بالایی هم داشته باشم ولی خب باز بهتره چون اصلااا که نه یکم انگیزه ام زود میافته پایین کسی همرام باشه بهتره
دیستین گویاشد
سِلام...
واقعا حوصله ندارم ساعت پنج برم دلم میخواد تا هشت شب بخوابم ولی نمیشه😐
امروز با کاپشن قشنگم رفتم الناز میگه از بس به من گفتی جیرجیر میکنه کاپشنت الان خودت جیرجیرک شدی😂
وای واقعااااا خستم یعنی همین الان دارم می نویسم چشام میره میاد🤣🤣🤣
اتفاق خاصی نیافتاد امروز فقط زبان یه امتحان لغت گرفت که معنی هاشو نخونده بودم دو سه چهار تایی ننوشتم
بعد جامعه انقدر منت کرد منت کرد آخرشم گفت منتی نیست! اگر منتی نیست پس چرا انقدر منت میزاری؟
مدیریت آسون بود خداراشکر :)
مغزم واقعا خستس فعلا خداحافظ
تولد
قسمت نشد بیام حرم پس از دور تولدت مبارک سید :)
قزی خانم
نیم وجب بچه بعد چند هفته اومده میگه چرا اینو فرستادی چرا اونو فرستادی حالا نوش کنننن:

آشپزی
بنده حرفه سوزاندن ذرت را رها کرده و روبه پخت ناهار آوردم!
حالا برنجو که یه طوری درست کردم دقیق نمیتونم نظر بدم واستین تا بخورم بهتون بگم😂🗿
مرغم که هرچییییی دم دستم میومد پرت میکرد تو قابلمه الان یه مرغ ترش اندکی شور و مقداری اندکککک تند داره قل قل میخوره!
تازه میخوام آبلیمو هم بریزم وقتی زیرش خاموش کردم قشنگ خانوادگی فشارمون بیافته پایین🔌⚡
صبح یه کود چیپس و اون قیفی ها با ماست خوردم دیگه واقعا حالت تهوع گرفتم 🤣 و در یک اقدام نیکوکارانه جارو برقی ورداشتم لباسارو جمع کردم جارو کردم هنوز تا میخواستم آشپزی حرفه ایمو شروع کنم زوج جوان اومدن با خریداشون
مامانم یه چی قرمز خریده شده عین سوجان وقتی کت قرمز تنش بود فقط یه شال آبی کم داره
بابامم همیشه مشکل آستین داره ینی کلا مشکل لباس داره باید بره تهران از آنامد یه کامیون بار کنه بیاره
برای منم کاپشن خریدن آستیناش باز میکنی پافر میشه یک بارونی مشکی داشتم النازم شبیهش داره اینم که خریدن الناز داره فقط اون انگلیسی روش داره یکی من نداره الان دیگه دوقلوهای ناهمسانیم🤣
فردا امتحان مدیریت داریم حالا شاید تعطیل بشه فردا
اگر تعطیل شدیم کاش این برنامه شاد خراب شه کی حوصله کلاس داره اونم فنونننن میره به مدیر اسم میده
البته ما گروه درسی هنوز نداریم تا تشکیل بشه یه زنگ رفته فنون می رود بر باد حاح حاح حاح😈👽
طبق گفته های کتاب هیچ چیزی مانع ازدواج نیست حتی تحصیلات شما می تونید ازدواج کنید و دوتایی درس بخونید یعنی واقعا فکر کرده جامعه انقدر پرتلاشه که عروس دوماد شن بدن خونه بخت دوتایی درس بخونن😂
نخیییررررر یکی درس بخونه یکی باید کار کنه از کجا بیاریم بخوریم اگه جفتایی درس بخونیم؟
یه چی میگن فقط!
گاهی میان خارها قدم بزن، آنها دردی که قلبت تحمیل کردی را به تو می فهمانند.
امشب
نشستم از بدبختیام نوشتن بعد دیدم موضوع جدیدی نیست پاکش کردم🙃🌩
برق محله دیشب ما قطع بودیم امشب اونوریا قطع بودن خیلی باحال بود انگار دوازده شبه خیابونام شلوغغغ خیلی خوب بود البته بیرون تو خونه اصلا خوب نیست😂
تو خونه اونشب حس احضار روح گرفته بودم تازه نمازم میخوندم یک حالت معنویه ماورائی بودا🤣
جدول دادن بهمون بدونیم کی قطع میشیم
❤
مستحضر باشید که اگر بچه دار شدین بایدددد یک ماه اختصاصی استاد بدآموزی بچه هاتون بشم آخه نمیدونین که من تا کلمه ای عجیب غریب از دهنم درمیاد سریع اینا میگیرن!
واقعا جایی بچه باشم اذیتم🤣
میرن به ماماناشون میگن قیدم میکنن نرگس گفته😂
دو روز شده شدم قاتل سطل ماست دیشب نشستم نون خشک ریختم امروز چیپس ریختم بعد زیر چیپس به چیزای قیف شکل پیدا کردم شیرین بود خوشم نیامد😎
هااااااییییی راستی
بلال آتیییش زدم با اینکه سیاه شد ولی یه حالت آردی داشت اصن شبیه ذرتای قبلی نبود
گزینه های روی میز
با اون همایشی که رفتیم با این اخبار کلا با این روند دنیا دلم میخواد برم هوش مصنوعی ولی آیا برای انسانی هست؟
نشد میرم روانشناسی که مشاور بشم
اگه بازم نشه دبیر تاریخ❤
همایش
امروز رفتیم همایش استفاده از شبکه های مجازی و هوش مصنوعی
اولش گفتن همایش منزوی ها بعد گفتن همایش بازی در مدرسه است.
بعد مام دیروز به خاطر اینکه بریم یه دوری بزنیم اسم دادیم من و الناز و فاطمه با دو نفر دیگه
زنگ سوم دیروز اومدن گفتن این پنج نفر فردا بیان اداره یعنی ما
حالا امروز نه فاطمه اومد نه الناز من بودم با شش نفر دیگه و موقع نشستن افتادم وسط الهه و ستایش!
با ستایش از اول سال یه کلمه حرف نزدیم بعد یادم رفته بود اصن چطوری باهم حرف می زدیم!
تو اداره که افتاد کنار من یه دختره ای پشت سرمون بود از یه مدرسه دیگه اینا انگار اومدن اردو!
دو نفرشون جلو من بودن هر دو دیقه :
-شادی
دوتا دونه پاستیل که یکیش واسه شادی یکی واسه اون دوست دیگه
دو دیقه بعد:
- شادی
ته چیپس
دو دیقه بعد:
- شادی
ساندویچ
شادی لواشک شادی تشنمونه آب بیار شادی شادی شادی
دیگه غمم گرفت انقدر شادیشادیشادیشادی!
بعد این دختره که از پشت سر خوراکی میداد شادی از روی سر ستایش دستشو رد میکرد خب صندلی رو تکون میداد بعد ازینا بود که بگی بالا چشت ابروعه بخوردت!
لیوان چایی رو از ستایش گرفتم که یکم بیاد جلو این دختره تو یه ضربه به صندلی اینو جانسوز نکنه
یه جا مرده یه چی انگلیسی گفت یهو ستایش برگشت از من پرسید که معنیش چی میشه سوال نرگس بود
قیافم تو اداره دیدنییییی بود🙄
حالا دراومدیم آرمینا شادی رو دیده میگه نرگس شادی!
پشت کرده بودم گفتم هر وقت رفت بگید برگردم من😂
دم در اداره اینا یه اکسسوری فروشی دیدن با لباسای مدرسه رفتن من دم در خودمو میکشتم نرین نرین با این قیافه ها با این لباسااااا
یه گله آدم ریختن توش!
با دهمیا سوار اتوبوس برگشتیم یکم زدن خوندن رقصیدن ولی خوب اکثر همراهی از کلاس خودشون بود با یکی از کلاس ما
دوازدهما امسال خستن🤣🤣🤣
دیگه زنگاول رفتیم سرکلاس تحلیل رسیدیم (زنگ آخر)برامون حاضری زده بود و اینکه بیست داده بم😎
گیش گیشتانگ گیشتیلی گیشتانگ
پیازداغ
ممنون از مسیحا و نگین که در انجام این عمل زیبا که نتیجه ای جز ضرر اقتصادی و اندکی هم بوی خوش سوختنی پیچیده در فضای خانه نداشت، همراهی لازم را به عمل آوردند.
چنانچه شماهم جاهلید مانند بنده پفیلا با ذرت خشکه نه تازه البته فک کنم فقط خودم بودم ولی خب به هر حال مستقیم کردن یکی از بندگان خدا هم به راه راست چند درجه من سرباز صفر رو پیش خدا بالا میبره
و من الله توفیق
زودباشین
تا خونه رو آتیش نزدم بگین پفیلا رو چطوری درست کنم الان تو رویی ریختم چدن سوختتتت
سوریه
یه فکری هی دارم تو کلم چرخ میخوره که مربوط به همین اخبارای الان میشه
اینکه نوار غزه با اون همه سختی همچنان دارن تلاششونو میکنن ولی سوریه که ارتش داشت بلاخره گروهای مقاومت داشت چرا باید چند روزه سقوط کنه؟
حتی لبنان که همچین وضعیت درستی نداره کلا یا تو جنگن یا در حال کمک رسانی به جنگ زده هان ولی بازم خودشونو تسلیم نمیکنن
اینکه سوریه به همییین راحتی بخواد دست صهیونیستا بیافته عجیبه ینی سوریه کمتر از لبنان و نوار غزه اس؟
این عقب نشینی یه جور دستور بوده انگار ینی انگار که خود ارتش هیچ که نه ولی اونجور که باید عمل نکرده
خانواده نقی معمولی از ارتش بیشتر مقاومت کردن!
این شیرشدن از یه جایی نشأت میگیره این گردافشانی حرومی ها از یه جایی شروع میشه
شاید از ۳۰ اردیبهشت شاید از تیرماه همین امسال شایدم از دی ماه ۹۸
ولی جای یک نفر شدیدا خالیه که اعلام کنه تا سه ماه دیگه همه چی تمومه
خواب
خواب دیدم اسرائیل به ایران حمله کرد ولی خنثی شد
امروزم خواب دیدم دندون فک پایین افتاد الناز گفت یکی از قوم مادریت فوت میکنه
امیدوارم خوابام هیچ وقت تعبیر نشن چون اون روز خواب دیدم با دبیر زبان دعوا شده و داشتم تهدیدش میکردم و...رفتم مدرسه دیدم نمیاد سر کلاس گفتن کلا کلاسمون دیگه نمیاد!

	  دفتری خاطره مجازی من از شیرین ترین روزها تا تلخ ترین