کاکو یه رمانی داشتم می خوندم
فقط مونده خودم پودر شم برگام بمونه!
یه دختری که تو یه خانواده مذهبیه و با یه پسره به اسم سینا در حد زنگ و دو سه بار قرار تو پارک دوسته
اونوقت این دختره یه داداش داره به اسم فرهاد که مواد میکشه!
باباهه میفهمه دختره پیش سارا نبوده ازین که سینا کخوک عکس دونفره شون رو میاره میده به پدره!
ازون ور داستان
پسری به اسم عباس!
که طلبه هستن و وضعیت مالی دوازده هزار تومن تازه از شهریه ای که بهش می دادن انفاق می کرده
پسرو باباش راضی نبوده طلبه بشه میخواست پزشک بشه اما میاد تو این کار
باباهه میگه طلبه بشی حق ازدواج کردن نداری
(احیاناً رضایت پدر برای دختر نیست؟)
خلاصه این به رئیس حوزه میگه رئیسه هم به باباش میگه باباشم راضی میشه
دختره با ضربات کمربند از طرف پدر پذیرایی میشه و عدل همون روز توسط کائنات و عالم ماوراء این میشه که دختره با عباس ازدواج کنه!!!
بدون هیچ شناختی...
بدون آشنایی حداقلی...
بدون فکر و رضایت دختر!
دخترو با بدن پر زخم عقد میشه تو حرم ( اینا تو مشهدن)
بابای پسره با اخم یه کلید میده پسره و همه میرن...
دختره میره با پسره تو یه خونه درب و داغون و دختره خودشو تو اتاق می ندازه پسره هم تو حال
خلاصه گفتم براتون ولی الله وکیلی مذهبی می نویسید دیگه اسلامو خراب نکنید.
حالا قسمت برگ ریزون چی بود؟؟؟؟
اسم دختره نرگسه😂
اسم پسره هم گفتم عباس
حالا من که ازین غلطا نکردم بابامم با کمربند مختصات ننداخته روم
یه چیز دیگه اینا تو مشهدن!
آقا من فقط یه سینا و فرهاد کم دارم ولی اون عباس چشم عسلیه مظلوم خجالتیه کووووووووو؟؟؟؟
عباسو بدین این بشر خجالتیه اذیت کردنش کیف میده قول میدم بزارم طلبگی رو ادامه بده مطربش نکنم فقط نشونم بدین این عباسو
پ.ن:دختره خونه پسره درس میخونه و پزشک میشه
این رمان دوستان پولی هست پوللللی🤣🤣🤣
حالا بخوام بگم این رمان عیب ضایعش چی بود باید بگم که:
۱- مشخص کنید اینا مذهب شمر هستن یا مذهب اسلام!
۲- اینجور که این گف دخترای مذهبی بخاطر کمبود عاطفه و سخت گیریهای خانوادگی سمت رابطه با جنس مخالف میرن
۳-داداشش مواد میکشه و باباش به پسرش که تا خیلی بیرون هیچی نمیگه!
اینکه شد عقیده زمان جاهلیت😐
اصن پسرپرستی کجا دین نوشته شده؟
خانواده باید به فکر هم پسرش باشه هم دخترش نکه اینو بچسبه اونو ول کنه
۴-ازدواج اجباری!
دختر راضی نباشه عقد باطله!
یکی از شروط ازدواجه که باید طرفین راضی باشن
۵- پسر باید از یه وضعیت مالی استانداردی برای ازدواج برخوردار باشه تا بتونه یکی رو شریک زندگیش کنه
۶- دین فقط نگفته دوماد شو عروس شو نصف دینت حفظه باید دختر یا پسری پیدا کنه که ملاکای همسر آینده تورو داشته باشه به قول معاونمون میگف این مرد قراره پدر بچه تو بشه فقط به فکر اینکه این واسه شوهرت بودن خوبه نباش😂
۷- یه چیزی هست به نام محبت و مودت که باید دو طرف داشته باشن نه اینکه تو یه خونه مثه دوتا همخونه باشن!
۸-وقتی یکی همسرت میشه رسماً سرخ و سفید شدن جلوش فقط باعث خنده طرف مقابل میشه آخه رفتی گرفتیش بعد الان خجالت میکشی😂
۹- دختر ارزش داره و در مقابل هرکاری که این دنیا باهاش میشه اون دنیا طرف بازخواست میشه!
۱۰- وجهه اسلام رو با حرف و نوشته هاتون خراب نکنید چون ممکنه یه بچه سال بخونه و از دین زده بشه این چیزی که من تو رمان دیدم یه رمان مذهبی طور نبود صرفاً عقاید جاهلیت بود که به صورت کاملا دلچسب بیان شده بود🤣
دوستان عزیز و گرامی
ما مذهبیا به دسته های خشک و تر تقسیم میشیم.
مذهبی خشک کسایی که در دین افراط کردن و چیزهایی میگن که خود ما مذهبیا باهاش کنار نمیایم
مثلا به عنوان مثال؟
آهنگ در عروسی رو حرام می دونن و اگه رقص بشه دیگه واویلاست!
ما نه ما معتقدیم آهنگی که تلوزیون داره پخشش میکنه پس مجازه و رقص جایی حرومه که طرف یه چی زده و خورده اونوقت با شنیدن آهنگ یکی باید بیاد جمعش کنه😐
مجالس مختلطم که کلا بحثش واضحه انقدر پسر و دختر تو هم می لولن که تو چند دقیقه چندتا دختر با یه پسر و چندتا پسر با یه دخترن حالا بعضیا این وسط متعهدن از اول تا آخر جرات ندارن از کنار اون یکی پاشن😂
این مجالسا کلا حرومه و توش اوضاع بشدت قاراشمیشیه🤣
مجلسو جدا می گیریم تا طرفین راحت باشن هرچند طرف دوماد چندان راحت نیستن چون دوستای دوماد تو خیابون وایمیستن دومادم پیاده می کنین😂
در کل خندیدن و یا حتی تذکر دادن و یاد دادن با شوخی و خنده خیلی بهتر تاثیر میذاره تا به روی طرف بتوپی مگر اینکه طرفتون خیلی بی درک و نفهم باشه!