شرایط زندگی یه دهه هشتاد یا هفتادی با دهه پنجاه چهل فرق داره

جوون امروز نمیتونه خودشو به اون سی چهل سال قبل تولدش نزدیک کنه ولی یه پدر مادر میتونه خودشو به بچه ای خودش باعث شده تو این زندگی باشه نزدیک کنه میتونه درکش کنه میتونه بفهمه زندگی کردن الان صد برابر سخت تر از اون موقعست

اگر شماها حسرت چیزیو میخوردین که پشت ویترین مغازه میدیدین حسرت بچه الان چیه ؟ هوم؟ چیه؟

اینکه فقط یه دختر یا پسر همسن خودش از خانوادش میگه باورت نمیشه که این داره داستان میگه یا واقعیت زندگیشو

بچه امروز فقط لازمه درکش کنی کار سختیه؟ اگر کار سختیه پس چرا بچه بدنیا آوردی ؟ شمایی که نمیدونستی این بچه عروسک نیست که ثابت بمونه این بزرگ میشه رشد میکنه یک آدمه نه عروسک دست شماها

درک نکردن ینی وقتی حرف میزنی مسخرش کنی

ینی وقتی ازت کمک میخواد دریغ کنی

ینی ازش کاری بخوای که دوست نداره انجامش بده تحت فشار بذاریش

انقدر بچه هاتونو کنترل نکنین یجا برای نفس کشیدن بزارین

خدا بهت هدیه داده سالم داده همونجورم تحویل میگیره پس اگر بچت به هیچ صراطی مستقیم نیست عیب از اون نیست عیب از خودتونه اون بچه بوده این شما پدر مادرا بودین که بزرگش کردین یادش دادین