روزگار چنین می گذرد
امروز یکی اومد مشاوره مثلا خب معلومه میاد تبلیغ موسسه!
فقط سوالم اینه چرا مذکر میفرستن؟😂
بعد اومد گفت کی بالا ده ساعت درس میخونه؟
+هیچکس
کی بالای پنج ساعت؟
+همچنان هیچکس
کی یک ساعت یا زیر یکساعت
+ همه
با این رویه هیچ جا قبول نمیشید 🤣🤣🤣
امیدواری دادنشو دوس داشتم درحالت کلی باید میگفت بچه ها دیر نیست از همین حالا از همین الان شروع کنید ولی برای اولین بار یکی با واقعیت کنار اومد و گفت هیچی نمیشیم🤣
بعد چندتا چیز تکراری نوشت که فلان کنید فلان کنید و یکی از بچه هامون ازش سوال می پرسید ترازشو تو قلمچی می گفت و...بعد ما اینجوری بودیم که میخوای برو بیرون از کلاس سوالاتتون بپرس مزاحم کلاس ما نشو🤣
تا شماره اشو نوشت پا تخته همه دست به قلم شماره محمداقارو یادداشت کردن هنوز داشتیم به خنوک بازیا بچه ها عادت میکردیم ینی عمیقا دلم میخواست امروز تو این کلاس نبودم
میز اول لم داده دستاش باز کرده نشسته فاطمه کیفشو بغلش کرده انگارپسره دزده🤣
پسره به میز اولیه گفت افسرده شدید؟بچه ها گفتن اونا کلا قیافشون افسرده اس
باز یکی مزه ریخت ولی کسی نخندید و خداروشکر به گوش پسره نرسید و دیگه بی مزه بازی درنیاورد
اولی که اومد سالن سروصدا بود مدیرمون رفت بیرون بچه هارو خوردشون😂
ینی من گفتم الان میخورتشون یهو دیدم صداش بلند شدم قشنگ خشم شب زدا
دیگه پسره کارش تموم شد یکی دیگه اومد😐
دیگه بچه ها تحمل دومی رو نداشتن ولی خا دومی واسه یه کلاس دیگه بوده اومده بود باهم تشریفشونو ببرن
بعد از رفتن بچه ها بی جنبه بازیا شروع شد تا جایی که دبیر گفت بچه ها بی جنبه نباشید🤣💔
سر کلاس جامعه خانوم داشت از قوانین میگفت بعد گفت تقلب محدودیت هست یا فرصت من گفتم فرصت بعد داشتم استدلالم میارودم که چیزی که ما سر امتحان یاد میگیریم قشنگ تو ذهنمون میمونه بقیه بچه هام گفتن و خانوم شناسایی کرد کیا رو جلسه امتحان باید جلو بنشونه
سر زبان جوری ضایع جوابارو میخوندم که هر بار دبیر هیس هیس میکرد
مجهولی رو برای یکی از بچه ها توضیح دادم ولی خودم سر امتحان گیج شدم خیلی جمله چرتی داده بود
کم میشم💔🤣😭
- تایم مدرسه بهترین ساعات منه چون از لحاظ روحی واقعا شادم اندک درکی هست ولی خونه نه هیچ هم سنی ندارم و خب قاعدتاً پدر مادر ۴۰ ساله چنان درکی از تفکرات و دغدغه های من ندارم و این منم که همیشه باید درک کنم و خاموش بمونم
- قدر خودتونو بدونین تحت تأثیر آدمای دورتون نباشین سعی کنین بجای متأثر شدن مؤثر باشید جامعه به افراد منفعل نیاز نداره
- عقایدتون رو تو چهارچوبی نگه دارید که به روابط اجتماعی تون آسیبی نزنه به خاطر منحصر به فرد بودنتون از دیگران فاصله نگیرید همه شخصیت های جداگانه دارن (سعی کنید آدمای درستی رو برای معاشرت انتخاب کنید صرفا هر هم صحبتی دوستتون نیست!)
- تابع جمع باشید اما بدونید چه جمعی همراه شدن با یک جماعت احمق منفعت شمارو هم به خاطر میندازه تو این جمع شما همیشه آماده چیزی که اونا نیستن باشید!
- برای هر بخشی از زندگیتون آدمای جدا داشته باشید یک آدم نباید همه زندگی شمارو بدونه برای کسی اسرار دلتون رو باز نکنید که می دونید ممکنه یک روز ترکتون کنه و یا علیه تون استفاده کنه اون آدم باید مطمئن باشه!
- هیچکس به اندازه خودت و خدای خودت برای آینده و الان خودت دلسوز و مؤثر نیست
دفتری خاطره مجازی من از شیرین ترین روزها تا تلخ ترین